برندینگ
برندینگ یعنی شما تفاوت خود یا محصول خود را با دیگران یا محصولات مشابه به صورت واضح نشان دهید.
در عکسی که برای “برندینگ چیست؟” انتخاب شده است. همه ابزارهای بازاریابی و فروش در یک رنگ و کلمه BRAND به رنگ قرمز نشان داده شده است و توجه مغز را بیشتر جلب میکند. از آنجایی که مغز خیلی از چیزها و اتفاقات اطراف را فیلتر میکند در این عکس هم همه کلمات را فیلتر کرده و در مورد کلمه برند به فکر میپردازد.
برندسازی مثل یک مسابقه دو ماراتن است و اشخاصی که در این موضوع فعالیت دارند باید هر روز خود را به روز رسانی کرده، تحقیقات و کشفیات جدید را مطالعه کرده و با تفکر روزانه باعث ورزیده شدن مغز در این زمینه شوند. جایگاهیابی و برندسازی چنان حساس هستند که گاهی یک اشتباه در این زمینه میتواند به سرعت باعث از دست رفتن جایگاه و تخریب برند شود.
برندسازی یک پروژه مدت دار نیست و کوکاکولا با قدمت بیش از یک قرن و رهبر بودن در بازار نوشابه همچنان به برندسازی ادامه میدهد و از سهم بازار خود با قدرت محافظت و نگهبانی میکند. بازاریابی در صدههای قبلی، زیاد مهم نبود ولی بعد از انقلاب صنعتی که قدرت تولید محصول از دست چند شرکت و کشور خارج شد و محصولات مشابه در همه بازارها ظاهر شدند و رقابت در بازارها و دسترسی به مشتریان شکل گرفت، اهمیت زیادی پیدا کرد. در قدیم برای بدست آوردن منابع، کشورها به کشورهای دیگر لشکرکشی میکردند و جنگ میکردند. بعد از انقلاب صنعتی بازارها هم شکلی از منابع محدود به خود گرفتند و جنگی بین شرکتها و تولیدکنندگان شکل گرفت. سلاحهای این جنگها هم ابزارهای بازاریابی بودند.
کشور ما قبلا یک بازار مصرف کننده صرف بود و کشورهای خارجی در کشور ما مشغول بازاریابی و جنگ با یکدیگر بودند ولی در سالهای اخیر تولیدات کشور هم روندی صعودی گرفته و بازاریابی به صورت رسمی مورد توجه قرار گرفته است. بعضی از کارخانجات کشور در کشورهای دیگر بازارهایی شناسایی کرده و اقدام به صادرات محصولات خود به آنها “حمله” کردهاند. کارخانجات همان کشورها هم از بازار خود دفاع کرده و در جهت بیرون کردن محصولات کشور ما برآمدهاند. به همین خاطر در کشور ما هستند شرکتها و مدیرانی که تفاوت کلمات بازاریابی، فروش، ویزیتوری و … را میدانند و دانسته از این کلمات استفاده میکنند. تا چند سال پیش وقتی از کلمه برند استفاده میشد، همه فکر میکردند کلمهای است که بیشتر برای پز دادن به یکدیگر کشف شده و فقط خارجیها میتوانند ازش سر دربیارند و به ما نیومده، ولی الان اطلاعات در این زمینه بالا رفته و کار به اندازهای اهمیت پیدا کرده است که شما الان در حال خواندن این سطور هستید!
بازاریابی با ابزارهای اولیه انجام میگرفت ولی الان بازاریابی با کمک گرفتن از یافتههای دیگر علوم، گسترش چشمگیری یافته است. تا چندی پیش مطالعه کردن در مورد علوم عصبی و مغز فقط به دکترهای متخصص اختصاص داشت ولی الان بازاریابانی که اطلاعاتی از مغز و سیستم عصبی انسان ندارند بازارشان را دو دستی به رقبایشان تقدیم کردهاند.
تبلیغات اصول اولیهای داشت که با یکی دو سال مطالعه قابل یاد گرفتن بود، ولی در این زمینه هم همه چیز به شباهت رسید و پیشروان این صنعت نمیتوانستند شبیه باقی مانده و با دیگران در یک بازار شریک بشوند، چون بازار محدود است و هر چقد سهم بیشتری به دست بیاوری به همون اندازه موفقترید.